 |
اخبار > از ماست که بر ماست |
 |
چاپ ارسال به دوست |
 محمدحامد دادسرشت تهرانیاز ماست که بر ماست
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بررسی فیلم رسوایی
افسانه –شاکردوست- دختری جنوب شهری است که همراه خانوادهاش در محلهای فقرنشین زندگی میکند. او در محله، بسیار بدنام است و به علت بدهیهای مالی پدرش تحت فشار طلبکاران نیز قرار دارد. در این میان حاجی بازاری ریاکار-شریفی نیا-، به بهانه طلب پدرش میخواهد او را به صیغه خود در آورد. افسانه پس از دزدیدن سفتههای پدرش از حاجی، در حین فرار با روحانی زاهدی –اکبر عبدی- آشنا میشود اما این روحانی در مسیر کمک به افسانه، خود دچار مشکلاتی میگردد...
برخی معتقدند که فیلم سلیقه و نظر سازنده است و بر این اساس جای نقد ندارد. در مقابل این نظر می توان اول توجه نمود که هر اندیشهای قابلیت بررسی را دارد و دوم آنکه اگر در معرض عموم قرار گرفت و بعد اجتماعی پیدا کرد می تواند حداقل بر ناهشیار افراد تاثیر گذارد و رفتارها، افکار و احساسات آنها را تغییر دهد. وقتی اندیشههای القا شده در یک فیلم از جنبههای گوناگون مورد بررسی و با اصول صحیح کنکاش میشود میتوان عیار صحت آنها را سنجید. سوم آنکه زمانی سلیقه و افکار هر شخص مورد احترام است که در صدد القای آن به دیگران آن هم در فضای ناعادلانه یکطرفه رسانه نباشد. بر این اساس می توان با استفاده از خود فیلم به اثبات نظرات سازنده پی برد و به بررسی آن اقدام نمود.
رسوایی که چهارمین فیلم سینمایی ده نمکی است با تئوری ساده برخی عوام مبنی بر قهر با خدا و اولیای او شروع می شود و با دلقک نشان دادن فقیر به جهت کسب درآمد ادامه پیدا میکند. رسوایی که ادامه مستند قدیمی فقر و فحشای ده نمکی است می خواهد با طراحی لباس تناقض نمای مانتو و شلوار آبی و روسری و کفش قرمز همراه با آرایش غلیظ افسانه به ریشه بی عفتی یعنی همان فقر اشاره کند. در این میان با اجرای دیالوگهای بازارچه پس از برخورد افسانه و میرزا و ... به عامل تخریب جامعه در پس پرده بیحجابی اشاره میکند. هدف نهایی فیلم طبق گفته سازنده آن خدمت به روحانیت و نشان دادن ظرفیتهای این گروه از جامعه است. او در گفتگوی خود بیان می کند که با شناخت کامل از روحانیت و عرفان دست به ساخت این اثر زده است.
در فیلمهای دهنمکی همیشه قدیم و قدیمیها –بخوانید سنتیها- برتر از حتی متدینین امروز و امروزی است. در سهگانه اخراجیها هم بسیجیهای خوب قدیمی بودند و ... . در این رسوایی هم روحانی قدیمی که هنوز با چراغ نفتی غذا درست میکند و شبها به شکل ناشناس بارکش است و ... خوب است و نوع جدیدش –که شاگردان این روحانی قدیمی هستند- بسیار زود داوری میکند و دینداریشان به دیدن یک جفت کفش قرمز زنانه بند است. تمام متدینین فیلم اعم کسبهای که پای منبر حاج آقا گریه میکنند و طلابی که سالها در درس اخلاق استاد در فکر فرو و به تهذیب مشغول بودهاند و حتی میرزا که نماد انسانهای خودساخته غیرطلبه، همچون مرحوم میرزای دولابی –که البته عکس مرحوم دولابی در مغازه میرزا نمایش داده شد- هست؛ سیاه و یا خاکستری جلوه گر میشوند! و با پخش فیلم پول دادن حاجی به یک دختر به اصطلاح بد نام که به اغراق به رسوایی نامیده میشود تمام شاگردان و مریدان حاج آقا او را ترک میکنند. به غیبت و تهمت در مورد او می پردازند و نه تنها پشت سر او نماز نمی خوانند و درب مسجد را به روی او می بندند بلکه جواب سلام او را هم نمی دهند. حتی میرزا هم که در مسجد حضور دارد پشت سر او نمیایستد و در میانه مسجد نماز را به تنهایی اقامه میکند! باور پذیر بودن اینگونه تفسیرها از عامه مردم ممکن است –البته فقط ممکن است- اما قضاوتهای اینچنینی از روحانیونی که سالها روایات توجیه نمودن عمل مومن را خواندهاند پذیرفتنی نیست. چه اینکه از این دست متدینین را فقط در فیلمهای ضد روحانیت میتوان مشاهده نمود و از یک فیلمساز مدعی ارزشها بعید است! برای اینکه یک روحانی را در ذهن مردم سفید جلوه داده شود؛ نیازی نیست باقی متدینین سیاه یا خاکستری به نمایش درآیند. به نظر می رسد هم کلامی فیلمساز ارزشی ما با فیلمسازانی که توقعی از آنها در این امور نیست جای تامل دارد! این صحنه ها از منظر یک روحانی اصلا قابل باور و هضم نیست.
[1] . نگارنده از طلاب نسبتا قدیمی حوزه است و سالها در حجره و فضای طلبگی زندگی کرده است
|
١٧:١٢ - يکشنبه ١ تير ١٣٩٣ / شماره : ١٩٥ / تعداد نمایش : ٢٨٣٦
|
...در حال ثبت نظر  نظر شما ...در حال ثبت نظر  خروج
تمامی حقوق این سایت محفوظ می باشد.درج مطالب باذکر منبع بلامانع است
|
All rights are reserved. |
|