سید ابوالفضل حسینی بررسی ریشه های ایدئولوژیک حوادث تروریستی پاریس بعد از حوادث فرانسه بسیاری از تحلیلگران داخلی مثل همیشه، ریشه این حمله ها را صرفا از نگاه سیاسی مورد بررسی قرار دادند و حمایتهای غرب از این گروهها را دلیل رشد این گروهها و قوت گرفتن آنها دانستند. البته این تحلیل تا حدود زیادی صحیح و قابل قبول است اما آنچه در این زمان باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد و وظیفه ما است که آن را گوشزد کنیم، بررسی ریشه های ایدئولوژیک این حوادث است.
در اواخر مرداد سال ۱۳۵۸، دکتر مصطفی چمران (فریبرز عربنیا) از طرف دولت موقت ماموریت پیدا میکند به پاوه برود و درگیری داخلی بهوجود آمده در آنجا را خاتمه دهد. سه رأس درگیری مورد نظر را مردم پاوه، کردهای جداییطلب و رزمندگان پاسدار تشکیل میدهند. چمران با تیکه بر نگاه عرفانی و بینش صلحجویانهاش، هم باید در برابر جسارت و میل به عدالتطلبی اصغر وصالی (بابک حمیدیان) به عنوان فرمانده پاسداران مستقر در پاوه مقاومت کند و هم دکتر عنایتی (مهدی سلطانی) به عنوان رئیس کردهای شورشی را قانع کند که دست از درگیری بردارد. وصالی که جوانی پرشور است و روحیهای انقلابی دارد صلحطلبی و میل چمران به جلوگیری از برخوردها و ملایمت او را به انفعال تعبیر میکند و مدام با او کشمکش دارد. تیمسار فلاحی (سعید راد) فرمانده نیروی زمینی ارتش هم در این میان نماینده نگرش دیگری به جنگ است و سعی میکند اوضاع را طبق تشخیص خود مدیریت کند. چمران همه تلاشاش را میکند که گروههای فکری و عقیدتی مختلف را به وحدت و رفتار عاقلانه تشویق کند. اما برخلاف پیشبینیهای او نه عنایتی که رفیق قدیمی او نیز هست پیشنهاد صلح را میپذیرد و نه وصالی و همسنگرانش حاضر میشوند دست از مقاومت بردارند. بدین ترتیب چمران که دردی عارفانه را در دل تحمل میکند، دو روز سخت و طاقتفرسا را پشت سر میگذارد، در حالیکه نیروهای معارض در حال تسخیر شهر هستند. تا این که به فرمان مستقیم امام خمینی نیروهای رزمی کافی از مرکز به سرعت به محل اعزام میشوند و درگیریها پایان مییابد.