بسم الله الرّحمن الرّحیم
اگر چه نویسندگان ایرانى معاصر محمد بن عبدالوهاب (۱) و برخى از نویسندگان عثمانى، وى را حنفىمذهب دانستهاند (۲) ولى با توجه به نحوه تعلیمات او و موافق بودن آنها با مذهب حنبلى و این که پدرش و برادرش از علماى حنبلى بودند و پیروانش همواره خود را حنبلى می دانسته اند، دیگر شکى باقى نمی ماند که بنیانگذار مسلک وهابیت در آغاز امر، مذهب حنبلى داشته است و این مسلک از مذهب حنبلى سرچشمه گرفته است و عموم بنیانگذاران عقائد وهابیت، مانند: ابو محمد بربهارى، ابن بطه، ابن تیمیه و ابن قیم و محمد بن عبدالوهاب همه از علماى حنبلى بودهاند و به همین جهت وهابیان، خود را از اهل سنت وجماعت و حنبلىمذهب مىدانند.
رواج مذهب حنبلى از سه مذهب دیگر اهل سنت و جماعت کمتر است. مجدد این مذهب ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم بودند، و سالها بعد، در قرن دوازدهم هجرى محمد بن عبدالوهاب تجدید نظرى در آن مذهب کرد و عقیده دینى خود را بر مذهب حنبلى استوار ساخت و مذهب جدیدى پدید آورد که به نام او مذهب وهابى خوانده میشود و اکنون در عربستان سعودى رواج دارد» (۳)
ولى طبق نوشته دکتر زکى وهابیها از دو جهتبا حنبلیها تفاوت دارند.یکى اینکه تقلید از غیر پیشوایان چهارگانه اهل سنت یعنى مالک و ابو حنیفه و شافعى و ابن حنبل را منع می کنند و مذاهب دیگر و از جمله مذاهب شیعه را قبول ندارند، دوم این که وهابی ها در برخى از مسائل فرعى، هرگاه رایى متکى به نص جلى از کتاب و سنت از یکى از پیشوایان سه گانه (غیر از احمد حنبل) صادر شده باشد و به صدور آن یقین کنند، به آن راى عمل مىکنند و در آن مساله به خصوص به راى احمد حنبل عمل نمی کنند. دکتر زکى در دنباله آن میافزاید: مذهب وهابى هم مانند فرقه هاى دیگر مذهبى و سیاسى و اجتماعى، دستخوش دگرگونی هایى شده است و اختلاف سلیقه در درک تعالیم آن و کیفیت اجرا و عمل به آن اثر گذاشته است.
از جمله می بینیم که عبدالعزیز آل سعود، که پیشوا و امام وهابیان به شمار میرفت، در سال ۱۹۳۴ میلادى بعد از جنگى که میان او و امام یحیى پادشاه شیعى مذهب (زیدى) یمن رخ داد، با امام یحیى عهدنامه دوستى مبنى بر اخوت اسلامى امضاء کرد و در آن عهدنامه اعتراف نمود که ملک یحیى، حاکم شرعى یمن است که این خود اعتراف ضمنى به مذهب زیدى استبا این که اعتراف مذکور با آنچه قبلا گفته شد که وهابی ها، مذاهب دیگر غیر از مذاهب اربعه را قبول ندارند، منافات دارد» (۴) .البته گذشته از این دو امر میان وهابی ها و حنبلیها تفاوتهاى دیگرى نیز وجود دارد از جمله احمد بن حنبل و پیروانش گرچه قسمتى از امورى را که وهابیان منع می کنند، آنها هم منع می کردند و گاهى هم از جمله در زمان بربهارى شدت عمل به خرج میدادند و تبدیل به فتنه می شد، ولى به کفر فرقه هاى دیگر اسلامى حکم نمىکردند و شهرهاى اسلامى را دارالکفر نمی دانستند و کسانى را که به زیارت قبر مطهر رسول اکرم صلى الله علیه و آله و یا یکى از بزرگان دین می رفتند، تکفیر نمی کردند و مشرک نمی خواندند.
۱.ناسخالتواریخ: ج۱، ص ۱۱۹، ۱۲۰ جلد قاجار - روضهالصفاى ناصرى، ج۹، ص ۳۸۱- مسیر طالبى: ص ۴۰۸. 2.سلیمان فائق بک، تاریخ بغداد، ص ۱۵۲ .3صبحى محمصانى، فلسفهالتشریع، ص ۴۵ و ۴۸ .4المسلمون فى العالم الیوم، ج۳، ص ۶۳ و ۶۴ بنا به نقل وهابیان، ص ۹- ۲۹۸
جهت دانلود مقاله اینجا کلیک کنید. |