سید ابوالفضل حسینی بررسی ریشه های ایدئولوژیک حوادث تروریستی پاریس بعد از حوادث فرانسه بسیاری از تحلیلگران داخلی مثل همیشه، ریشه این حمله ها را صرفا از نگاه سیاسی مورد بررسی قرار دادند و حمایتهای غرب از این گروهها را دلیل رشد این گروهها و قوت گرفتن آنها دانستند. البته این تحلیل تا حدود زیادی صحیح و قابل قبول است اما آنچه در این زمان باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد و وظیفه ما است که آن را گوشزد کنیم، بررسی ریشه های ایدئولوژیک این حوادث است.
تاريخچه پيدايش سواد رسانهای منبع : پایگاه علمی و تحقیقاتی مغناطیس نويسنده : قاسم کرباسیانایمیل : نوشته شده در تاريخ : 1392/04/03 ( آخرين ويرايش : 1392/07/27 )
بسم الله الرّحمن الرّحیم
توانایی و قدرت دسترسی، تحليل، ارزيابي و انتقال اطلاعات و پيامهاي رسانهاي كه ميتوان در چارچوبهاي مختلف چاپي و غير چاپي عرضه نمود را سواد رسانهاي ميگويند.[1] تاريخچه پيدايش سواد رسانهاي، به سال 1965 باز ميگردد. مارشال مكلوهان اولين بار در كتاب خود تحت عنوان "درك رسانه: گسترش ابعاد وجودي انسان"، اين واژه را بكار برد و نوشت: «زماني كه دهكدۀ جهاني تحقيق يابد، لازم است انسانها به سواد جديدي بنام سواد رسانهاي دست يابند».[2] "آراي لن مسترمن" از برجستهترين متفكران حوزه بينالمللي آموزشهاي رسانهاي بشمار ميرود؛ كه در سال 1985 به انتشار كتابي بنام "Teaching the media" اقدام نمود و پس از آن كتاب "آموزش رسانهاي در اروپاي دهه 1990" را روانۀ بازار كرد.[3] دهههاي 1920 و 1930 را بايد دهههاي پيوند و ارتباط اين حوزه؛ يعني حوزه سواد رسانهاي با تفكرات انتقادي دانست. در اين سالها، دپارتمانهاي دانشگاهي تحليل فيلم در سراسر ايالات متحده و انگلستان، كار خود را آغاز كرده و فيلمهاي روز را مورد تحليل قرار دادند.[4] اينگونه از سواد، در كانادا به عنوان اولين كشور، به صورت رسمي از طرف نظام آموزش و پرورش پذيرفته و جزء برنامههاي درسي مدارس گنجانده شد.[5]
چیستی سواد رسانهای با پيدايش و انبساط انقلاب تكنولوژي در دهۀ 1980، جهان به مرحلۀ جديدي گام نهاد، كه در آن رسانهها، ضمن گام برداشتن در مسير تكامل و تنوع، به يكي از اجزاي اصلي جوامع بشري تبديل شدهاند. بنابراين براي اينكه بتوان در برابر رسانههاي متكثر موجود، مخاطبيني داشت كه بتوانند در كنار بهرهبرداري آگاهانه و فعالانه از اين رسانهها، خود را در مقابل چالشها و پيامدهاي مخرّب آنها حفظ نمايند، بايد سواد جديدي ایجاد کرد. فلذا نيازمند ارائه تعريف گستردهتري از سواد و افزايش فضاي مفهومي آن هستیم؛ كه معمولاً به معنای توانايي خواندن و نوشتن صرف نيست. سواد رسانهاي علاوه بر توانایی ملحوظ در سواد سنتي، كه همان توان خواندن و نوشتن بود، توانایي تحليل و ارزشيابي پيامها و قدرت توليد و انتقال اطلاعات به ديگران در قالبهاي مختلف و با ابزار گوناگون را در انسان پديد ميآورد. اينگونه از سواد؛ با توانمند كردن انسان بر درك نحوه كار رسانهها و نحوۀ معنيسازي آنها، ماهيت و اهداف توليد پيام رسانهها و تأثيرات و تكنيكهاي رسانههاي گوناگون، او را از مصرفكنندگي صرف خارج كرده و در برابر اثرات رسانهها مقاوم ميسازد. سواد رسانهاي در كنار آموختن خواندن ظاهر پيامهاي رسانهاي از رسانههاي مختلف، ميكوشد خواندن سطرهاي نانوشتۀ رسانههاي نوشتاري، تماشاي پلانهاي به نمايش درنيامده و يا شنيدن صداهاي پخشنشده از رسانههاي الكترونيك را به مخاطبان بياموزد. به عنوان مثال؛ مخاطبي كه داراي سواد رسانهاي است، از اهداف و ميثاقهاي رسانهها خبر داشته و از آنها به طرزي آگاهانه استفاده ميكند. چنين مخاطبي از نقش صدا، موسيقي و ساير جلوههاي ويژه براي القاي فضا و معنی در تلويزيون و سينما با خبر است و ميداند چرا و چگونه يك پيام واحد در تلويزيون، سينما، روزنامهها، مجلات، راديو، تابلوهاي بزرگ تبليغاتي و يا بازيهاي رايانهاي ميتواند، اثرات متفاوتي از خود بجا گذارد.[6]
تواناییهاي مرتبط با سواد رسانهاي برخي از تواناییهایي كه ميتوان در سايۀ سواد رسانهاي كسب كرد از این قرارند: 1. توانایی استفاده از تكنولوژي روز از جمله كامپيوتر، براي پردازش و توليد اطلاعات؛ 2. توانایی نتيجهگيري در مورد روابط علّي و معلولي، ميان گزارشهاي رسانهها و واكنش عمومي؛ 3. توانایی تشخيص تأثير تحريف، كليشهسازي، تبليغات و خشنونت در رسانههاي ديداري؛ 4. توانایی تشخيص تفسير و بوجود آوردن تصويرهاي بصري؛ 5. توانایی مصرف انتقادي و نه منفعلانه از رسانهها؛ 6. توانایی اتخاذ رژيم مصرف رسانهاي؛ كسي كه از سواد رسانهاي برخوردار است ميتواند به درستي تصميم بگيرد؛ كه چه مقدار و چگونه از غذاهاي رسانهاي استفاده کرده و در معرض چه بخشهائي از رسانه قرار بگيرد؛ 7. توانایی تجزيه و تحليل اجتماعي، سياسي و اقتصادي رسانهها.[7]
برای دانلود فایل الکترونیکی مقاله(پی دی اف) به صفحه آخرمراجعه فرمایید.