 |
سواد رسانهای 1 |
 |
سواد رسانهای 1
 منبع : پایگاه علمی و تحقیقاتی مغناطیس
 نويسنده : محمد دادسرشت تهرانی ایمیل : hamdel87@yahoo.com
 نوشته شده در تاريخ : 1392/04/03 ( آخرين ويرايش : 1392/07/27 ) | بسم الله الرّحمن الرّحیم
سواد رسانهاي (Media Literacy) در يك تعريف بسيار كلي عبارت است از يك نوع درك متكي بر مهارت كه براساس آن ميتوان انواع رسانهها و انواع توليدات آنها را شناخت و از يكديگر تفكيك و شناسايي كرد. اين درك به چه كاري ميآيد؟ به زبان ساده، سواد رسانهاي مثل يك رژيم غذايي است كه هوشمندانه مراقب است كه چه موادي مناسب هستند و چه موادي مضر؛ چه چيزي را بايد مصرف كرد و چه چيزي را نه و يا اينكه ميزان مصرف هر ماده بر چه مبنايي بايد استوار باشد. سواد رسانهاي ميتواند به مخاطبان رسانهها بياموزد كه از حالت انفعالي و مصرفي خارج شده و به معادله متقابل و فعالانهاي وارد شوند كه در نهايت به نفع خود آنان باشد. به ديگر سخن، سواد رسانهاي كمك ميكند تا از سفره رسانهها به گونهاي هوشمندانه و مفيد بهرهمند شد. ما سعي ميكنم در اين نوشتار - كه شكل به روز شده يك مقاله در همين زمينه است - به گونهاي موثر به سواد رسانهاي بپردازيم. در گام اول بايد گفت سواد رسانهاي آميزهاي از تكنيكهاي بهرهوري مؤثر از رسانهها و كسب بينش و درك براي تشخيص رسانهها از يكديگر است. من بر اين باورم كه هدف اصلي سواد رسانهاي به خصوص وقتي درباره رسانههاي جمعي حرف ميزنيم ميتواند سنجش نسبت هر محتوا با عدالت اجتماعي باشد. به ديگر سخن، هدف اصلي سواد رسانهاي ميتواند اين باشد كه بر اساس آن بتوان ديد كه آيا بين محتواي يك رسانه - به مثابه محصول نهايي - با عدالت اجتماعي رابطهاي وجود دارد يا خير. به عبارت بهتر، خواننده يا بيننده يا شنونده يك مضمون رسانهاي بهتر است رابطه و نسبت محتواي يك رسانه با عدالت را در نظر گرفته و نزديكي يا دوري محتواي يك رسانه ازعدالت را طرف توجه قرار دهد تا هميشه در ارتباط با رسانه به جاي تسليم بودن و يا تسليم شدن به رابطه يكسويه و انفعالي، رابطهاي فعالتر وتعامليتر داشته باشد. بايد به گفته افزود كه هر نظام رسانهاي داراي يك سلسله مراتب است كه اجزاي آن قابل تجزيه و تحليل و شناسايي است، همچنين همين سلسله مراتب است كه محصول نهايي رسانه يا همان محتواي رسانه را ميسازد. رفتار و بافت اين سلسله مراتب در واقع شبيه يك كارخانه است؛ در كارخانه هم تمام اجزا؛ اعم از زيرساختها، نرم افزارها، نيروي انساني و غيره؛ دست به دست هم ميدهند تا محصول نهايي خود را با توجه به اهداف از پيش تعريف شده؛ تحويل مصرف كننده بدهند. شايد يك تفاوت مهم در مقايسه رسانهها و كارخانهها اين باشد كه در رسانهها كار به گونهاي صورت ميگيرد كه مصرف كننده گمان كند يك حقيقت محض را دريافت كرده كه عاري از پيشداوري يا القاءگري است. البته شايد بعضي از كارخانهها هم مهر استاندارد را به همين منظور بر كالاي نامرغوب بزنند؛ تا مصرفكننده گمان كند يك جنس مرغوب دريافت كرده است. پس به اين ترتيب ميتوان گفت؛ محصول نهايي يك رسانه الزاما آينه دنيايي كه آنرا پوشش ميدهد نيست؛ محصول نهايي يك رسانه ممكن است بخشي از جهان باشد؛ يا شكل تحريف شدهاي از جهان باشد و يا حداقل در بازتاب دادن جهان ناموفق مانده باشد. محتواي رسانه ميتواند در خدمت تثبيت يك جريان؛ گروه يا طبقه و يا در خدمت قدرت حاكمه باشد و آن طبقه و قدرت الزاما عدالتجو؛ رهاييبخش و آزاديگرا نباشد. بنابراين؛ چنين محصول رسانهايي نميتواند در خدمت عدالت اجتماعي عمل كند، بلكه در خدمت نيروهايي است كه درصدد عدم تامين عدالت و يا سلب عدالت اجتماعي هستند. پس؛ ميتوان اين نكته را در نظر داشت كه آگاهي و اطلاعاتي كه از رسانهها به دست ميآيد الزاما ممكن است به صلاح اجتماع و يا عامه مردم نباشد. به عنوا مثال در نظر بگيريد بازتاب تهاجم اسرائيل به غزه را در رسانههاي گوناگون جهان كه هر كدام از زاويهاي به بازتاب آن پرداختند.
در اينجا لازم است دوباره اشاره كنم به اين نكته كه سواد رسانهاي يك نوع درك متكي بر مهارت است و اگر قرار است از سفره رسانهها انتخابهاي دقيق و درستي داشت، آنگاه ميتوان بر نقش و جايگاه چنين مهارتهايي بهطور خاص تاكيد كرد.
دو مثال در تبيين نقش مهارتها مثال اول: اگر در يك فيلم پسركي فرضا ده ساله در حال دويدن باشد و در همان هنگام دويدن تبديل به يك مرد چهل ساله شود، براي كسي كه فيلم زياد ديده است؛ اتفاق عجيبي نيست. تماشاگر حرفهاي سينما ميداند كه رجوع به آينده (و در اين مثال 40 ساله شدن فرد مورد بحث) يا بازگشت به گذشته يك فرد يا يك موضوع احتياج به مثلا چهل سال انتظار ندارد و اين امري بديهي در سينماست كه ميتواند در يك پلان رخ دهد (فلاش فوروارد و فلاش بك). اما ديدن چنين صحنهاي براي كسي كه فرضا براي اولين بار است كه فيلم مي بيند ممكن است ايجاد سردرگمي كند و لذا از خودش بپرسد آن پسرك چه شد؟ و اين مرد چهل ساله كيست؟ اما تماشاگر حرفهاي سينما به تدريج به دانش و مهارتهايي مسلط شده كه لازمه درك فيلم است و بر اثر آن نمادهاي و نشانههاي ديداري در سينما را به خوبي ميشناسد.
برای دانلود فایل الکترونیکی مقاله(پی دی اف) به صفحه آخرمراجعه فرمایید. | << آخرین صفحه 1 2 اولین صفحه >> |
تمامی حقوق این سایت محفوظ می باشد.درج مطالب باذکر منبع بلامانع است
|
All rights are reserved. |
|