سید ابوالفضل حسینی بررسی ریشه های ایدئولوژیک حوادث تروریستی پاریس بعد از حوادث فرانسه بسیاری از تحلیلگران داخلی مثل همیشه، ریشه این حمله ها را صرفا از نگاه سیاسی مورد بررسی قرار دادند و حمایتهای غرب از این گروهها را دلیل رشد این گروهها و قوت گرفتن آنها دانستند. البته این تحلیل تا حدود زیادی صحیح و قابل قبول است اما آنچه در این زمان باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد و وظیفه ما است که آن را گوشزد کنیم، بررسی ریشه های ایدئولوژیک این حوادث است.
سواد رسانهای 2 منبع : پایگاه علمی و تحقیقاتی مغناطیس نويسنده : محمد دادسرشت تهرانیایمیل : hamdel85@yahoo.com نوشته شده در تاريخ : 1392/04/03 ( آخرين ويرايش : 1392/07/27 )
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سواد رسانهاي يك موضوع متضلع است كه قدرت درك مخاطبان از نحوه كاركرد رسانهها و شيوههاي معني سازي در آنها را طرف توجه قرارميدهد و ميكوشد اين واكاواي را براي مخاطبان به يك عادت و وظيفه تبديل كند. سواد رسانهاي را ميتوان بستر منطقي دسترسي، تجزيه و تحليل و توليد ارتباط در شكلهاي گوناگون رسانهاي و در همين حال تامين ظرايط مصرف محتواي رسانهاي از منظر انتقادي دانست. سه جنبه سواد رسانهاي عبارتند از: الف: ارتقاي آگاهي نسبت به رژيم مصرف رسانهاي و يا به عبارت بهتر تعيين ميزان و نحوه مصرف غذاي رسانهاي از منابع رسانهاي گوناگون كه در يك كلام همان محتواي رسانههاست ب: آموزش مهارتهاي مطالعه يا تماشاي انتقادي ج: تجزيه و تحليل اجتماعي، سياسي و اقتصادي رسانهها كه در نگاه اول قابل مشاهده نيست. بنابراين اولين نكته در موضوع سواد رسانهاي توجه داشتن به ميزان و نسبت مصرف از هر رسانه در رنگينكمان رسانههاست و سپس توجه با اين نكته ديدن و خواندن و شنيدن عمدتا بايد از موضع انتقادي باشد و سومين نكته اينكه به نقش دستاندركاران و مالكان رسانهها هم بايد توجه داشت. شايد بتوان گفت تلقيهاي نوتر و امروزيتر از سواد رسانهاي، بيشتر بر جنبه دستاندركاران و مالكان رسانهها متمركز است و لذا مقابله با كاركردهاي رسانههاي بزرگ غالب را دستور كار دارد و در واقع كالبدشكافي رسانههايي را كه هدف شان تامين هژموني فرهنگي؛ تعميم فلسفه سياسي و حفظ قدرتهائي است كه خود اين رسانهها محصول آنها هستند. در همين حال به نظر ميرسد كه موضوع سواد رسانهاي - به عنوان دافعه فضاي اشباع رسانهاي و در ستيز با گفتمان غالب رسانههاي بزرگ در همين شرايط اشباع رسانهاي - در اينترنت نسبت به ساير رسانهها بيشتر و سريعتر رشد كرده و به نوعي ميتوان آنرا نوه ديجيتال نقدهاي رسانهاي كلاسيك به حساب آورد. همينجا بد نيست يادآوري شود كه تسلط به يك زبان خارجي؛ مهارت براي استفاده از كامپيوتر و مهارتهاي استفاده از فضاي سايبر هم كه خودشان جزو مهارتهاي سوادرسانهاي به شمار ميآيند، ميتوانند به بهرهوري مناسبتر از مباحث سواد رسانهاي موجود در سايتهاي مختص اين مبحث در اينترنت كمك كنند. اما از آنجايي كه بدون سواد رسانهاي، نميتوان گزينشهاي صحيح از پيامهاي رسانهاي داشت؛ به گمان من نهادهاي آموزشي، مدني و رسانهاي در ايران بايد به اين امر كمك كنند. نهادهاي آموزشي مثل مدارس، دانشكدهها، دانشگاهها و آموزشگاههاي مختلف ميتوانند مفهوم سواد رسانهاي را در كتب درسي ارائه كنند، نهادهاي مدني و صنفي كه هر يك جمعي تخصصي را نمايندگي ميكنند نيز ميتوانند اعضاي خود را تحت آموزش مستمر در زمينه سواد رسانهاي قرار دهند و بالاخره نهادهاي رسانهاي و انتشاراتي هم ميتوانند مفاهيم ساده شدهاي از اين بحث را در دستور كار خود قرار دهند. اگر نهادهاي پيشگفته در اين عرصه فعالتر شوند بضاعتي كه از طريق سوادرسانهاي در اختيار گذاشته ميشود باعث ميشود تا مخاصبان درك عميقتري از آنچه ميبينند، ميشنوند و ميخوانند داشته باشند. در حاليكه ميتوان فاقدان سواد رسانهاي را طعمههاي اصلي در فضاهاي رسانهاي به شمار آورد افراد داراي سواد رسانهاي نه تنها اسير محصولات رسانهاي نميشوند، بلكه قضاوتهاي صحيحتري از محيط پيرامون خود دارند يكي ديگر از اهداف سواد رسانهاي نشان دادن اضافه بار اطلاعاتي است. در شرايط اشباع رسانهاي و در فضاي موجود افراد در معرض حجم بالايي از اطلاعاتي هستند كه به هيچ وجه به برخي از آنها هم نيازي به آنها ندارند. به عنوان مثال امروزه بسياري از نوجوانان در جهان ماركها وعلائم تجاري بينالمللي را به خوبي مي شناسند، اما اين اطلاعات در هيچ زمينهاي به كار آنها نميآيد، نه قدرت خريد دارند و نه قدرت مصرف، ولي چون در معرض آگهيهاي پياپي قرار دارند، در اين زمينه اطلاعات دارند. پس بايد از پيامها و اطلاعات اطرافمان براساس نيازهايمان استفاده كنيم تا دچار سردرگمي نشويم. سوادرسانهاي اين امكان را هم در اختيار ميگذارد.
برای دانلود فایل الکترونیکی مقاله(پی دی اف) به صفحه آخرمراجعه فرمایید.